به وبلاگ سلام عزیز خوش آمديد

عضويت در وبلاگ
منوي اصلي
صفحه نخست
پست الکترونيک
آرشيو مطالب
فهرست مطالب وبلاگ
پروفایل
موضوعات
دانستنیها و مطالب گوناگون
دانستنی از همه جا
دانستنیهای مذهبی
دانستنیهای علمی
دانستنیهای خانه داری
پلاکهای خودرو در ایران
گوناگون از همه جا
سودان
اطلاعاتی راجع به سودان
جدول پروازهای سودان
پیامک
انواع پیامکهای طنز.ادبی.عاشقانه
دعا-زیارت (متون)
دعا
زیارت
حديث
عکس و تصویر
عکسهای طنز
سرگرمی
العربي
القصص و العبر
هل تعلم؟
متنوع
ENGLISH
story
sweet life
ETC
داستان راستان
اضافات

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 166
بازدید دیروز : 3
بازدید هفته : 170
بازدید ماه : 447
بازدید کل : 254271
تعداد مطالب : 295
تعداد نظرات : 4
تعداد آنلاین : 1

آخرین مطالب
طراح قالب

Template By: NazTarin.Com

سلام

چگونه خواب امام زمان (عج) را ببینیم؟
شاگرد: استاد ، چکار کنم که خواب امام زمان رو ببینم !؟

استاد: شب یک غذای شور بخور . آب نخور و بخواب . ببین چه خوابی میبینی .

شاگرد دستور استاد رو اجرا کرد و برگشت.

شاگرد: استاد دائم خواب آب میدیدم !‏ خواب دیدم بر لب چاهی دارم آب مینوشم . کنار لوله آبی در حال خوردن آب هستم ! در ساحل رودخانه ای مشغول....  اینا رو خواب دیدم!

استادش فرمود : تشنه آب بودی خواب آب دیدی‏ ؛‏ تشنه امام زمان بشو ....تا خواب امام زمان ببینی !
[+] نوشته شده توسط رضا در دو شنبه 22 اسفند 1390برچسب:امام زمان, در ساعت 12:49 | |
فرعون مرا مسلمان کرد
 هنگامی که فرانسوا میتران در سال ۱۹۸۱میلادی زمام امور فرانسه را بر عهده گرفت، از مصر تقاضا شد تا جسد مومیایی شده فرعون برای برخی آزمایش‌ها و تحقیقات به فرانسه منتقل شود.
هنگامی که هواپیمای حامل بزرگترین طاغوت تاریخ در فرانسه به زمین نشست، بسیاری از مسئولین کشور فرانسه و از جمله رئیس دولت و وزرایش در فرودگاه حاضر شده و از جسد طاغوت استقبال کردند.
پس از اتمام مراسم، جسد فرعون به مکانی با شرایط خاص در مرکز آثار فرانسه انتقال داده شد تا بزرگترین دانشمندان باستان‌شناس به همراه بهترین جراحان و کالبدشکافان فرانسه، آزمایشات خود را بر روی این جسد و کشف اسرار متعلق به آن شروع کنند.
رئیس این گروه تحقیق و ترمیم جسد یکی از بزرگترین دانشمندان فرانسه بنام پروفسور موریس بوکای بود که برخلاف سایرین که قصد ترمیم جسد را داشتند او در صدد کشف راز و چگونگی مرگ این فرعون بود.
تحقیقات پروفسور بوکای همچنان ادامه داشت تا اینکه در ساعات پایانی شب، نتایج نهایی ظاهر شد؛ بقایای نمکی که پس از ساعتها تحقیق بر جسد فرعون کشف شد دال بر این بود که او در دریا غرق شده و مرده است و پس از خارج کردن جسد او از دریا برای حفظ جسد، آن را مومیایی کرده‌اند. اما مسئله‌ی غریب و آنچه باعث تعجب بیش از حد پروفسور بوکای شده بود این مسئله بود که چگونه این جسد سالم‌تر از سایر اجساد باقی مانده، درحالی که این جسد از دریا بیرون کشیده شده است.
پروفسور موریس بوکای در حال آماده کردن گزارش نهایی در مورد کشف جدید (مرگ فرعون بوسیله غرق شدن در دریا و مومیایی جسد او بلافاصله پس از بیرون کشیدن از دریا) بود که یکی از حضار در گوشی به یادآور شد که برای انتشار نتیجه تحقیق عجله نکند، چرا که نتیجه تحقیق کاملا مطابق با نظر مسلمانان در مورد غرق شدن فرعون است.
ولی موریس بوکای بشدت این خبر را رد کرده و آن را بعید دانست. او بر این عقیده بود که رسیدن به چنین نتیجه ی بزرگی ممکن نیست مگر با پیشرفت علم و با استفاده از امکانات دقیق و پیشرفته کامپیوتری.
در جواب او یکی از حضار بیان کرد که قرآنی که مسلمانان به آن ایمان دارند قصه غرق شدن فرعون و سالم ماندن جثه‌ی او بعد از مرگ را خبر داده است.
حیرت و سردرگمی پروفسور دوچندان شد و از خود سوال می‌کرد که چگونه این امر ممکن است با توجه به اینکه این مومیایی در سال ۱۸۹۸میلادیکشفشده است، در حالی که قرآن مسلمانان قبل از ۱۴۰۰ سال پیدا شده است؟
چگونه با عقل جور در می آید در حالی که نه عرب و نه هیچ انسان دیگری از مومیایی شدن فراعنه توسط مصریان قدیم آگاهی نداشته و زمان زیادی از کشف این مسئله نمیگذرد؟
موریس بوکای تمام شب به جسد مومیایی شده زل زده بود و در مورد سخن دوستش فکر می‌‌کرد که چگونه قرآن مسلمانان درمورد نجات جسد بعد از غرق سخن می‌گوید در حالی‌که کتاب مقدس آنها از غرق شدن فرعون در هنگام دنبال کردن موسی سخن میگوید اما از نجات جسد هیچ سخنی بمیان نمی‌آورد و با خود می‌گفت آیا امکان دارد این مومیایی همان فرعونی باشد که موسی را دنبال میکرد؟
و آیا ممکن است که حضرت محمد هزار سال قبل از این قضیه خبر داشته است؟ او در همان شب تورات و انجیل را بررسی کرد اما هیچ ذکری از نجات جسد فرعون به میان نیاورده بودند.
پس از اتمام تحقیق و ترمیم جسد فرعون، آن را به مصر باز گرداندند ولی موریس بوکای خاطرش آرام نگرفت تا اینکه تصمیم گرفت به کشورهای اسلامی سفر کند تا از صحت خبر در مورد ذکر نجات جسد فرعون توسط قرآن اطمینان حاصل نماید.
یکی از مسلمانان قرآن را باز کرد و این آیه را برای او تلاوت نمود :
{فَالْیَوْمَ نُنَجِّیکَ بِبَدَنِکَ لِتَکُونَ لِمَنْ خَلْفَکَ آیَةً وَإِنَّ کَثِیراً مِنَ النَّاسِ عَنْ آیَاتِنَا لَغَافِلُونَ} [یونس:۹۲]
ما امروز پیکرت را [از آب‏] نجات می‌دهیم تا عبرت آیندگان شوى، و همانا بسیارى از مردم از آیت‏هاى ما بى‏خبرند این آیه او را بسیار تحت تآثیر قرار داد و لرزه بر اندام او انداخت و با صدای بلند فریاد زد: “من به اسلام داخل شدم و به این قرآن ایمان آوردم.”
موریس بوکای با تغییرات بسیاری در فکر و اندیشه و آیین به فرانسه بازگشت و دهها سال در مورد تطابق حقائق علمی کشف شده در عصر جدید با آیه های قرآن تحقیق کرد و حتی یک مورد از آیات قرآن را نیافت که با حقایق ثابت علمی تناقض داشته باشد.
و بر ایمان او به کلام الله جل جلاله افزوده شد (لا یأتیه الباطل من بین یدیه ولا من خلفه تنزیل من حکیم حمید).
حاصل تلاش سالها تحقیق این دانشمند فرانسوی کتاب “قرآن و تورات و انجیل و علم بررسی کتب مقدس در پرتو علوم جدید” بود.

 



 

[+] نوشته شده توسط رضا در شنبه 20 اسفند 1390برچسب:فرعون,اسلام, در ساعت 20:27 | |
رقابت.طنز
کلاه فروشی روزی از جنگلی می گذشت.تصمیم گرفت زیر درخت مدتی استراحت کند.لذا کلاه ها را کنار گذاشت وخوابید.وقتی بیدار شد متوجه شدکه کلاه ها نیست . بالای سرش را نگاه کرد . تعدادی
میمون را دید که کلاه را برداشته اند. فکر کرد که چگونه کلاه ها را پس بگیرد.در حال فکر کردن سرش
را خاراند ودید که میمون ها همین کارراکردند.اوکلاه راازسرش برداشت ودید که میمون ها هم ازاوتقلید کردند.به فکرش رسید... که کلاه خود را روی زمین پرت کند.لذا این کار را کرد.میمونها هم کلاهها را
بطرف زمین پرت کردند.او همه کلاه ها را جمع کرد وروانه شهر شد.
سالهای بعد نوه او هم کلاه فروش
شد.پدر بزرگ این داستان را برای نوه اش را تعریف کرد وتاکید کرد که اگر چنین وضعی برایش پیش آمد چگونه برخورد کند.یک روز که او از همان جنگلی گذشت در زیر
درختی استراحت کرد وهمان قضیه برایش اتفاق افتاد.او شروع به خاراندن سرش کرد.میمون ها هم همان کار را کردند.او کلاهش را برداشت,میمون ها هم این کار را کردند.نهایتا کلاهش رابرروی زمین
انداخت.ولی میمون ها این کار را نکردند. یکی از میمون هااز درخت پایین امد وکلاه رااز سرش برداشت
ودر گوشی محکمی به او زد و گفت : فکر می کنی فقط تو پدر بزرگ داری.

نکته : رقابت سکون ندارد.
[+] نوشته شده توسط رضا در شنبه 20 اسفند 1390برچسب:رقابت,طنز, در ساعت 20:19 | |
ماهی

785073 PhotoA

اگر انگشتتان را روی پوست ماهی فشار دادید و آن قسمت از بدن ماهی به سادگی فرو رفت و سریع به حالت اولیه برنگشت، یعنی ماهی پیش روی شما، آنقدر هم که فروشنده تبلیغش را می‌کند، تازه نیست.سرانه مصرف ماهی در دنیا در دهه 1960 میلادی 9/9 کیلوگرم بوده است. این رقم در دهه 1970 به 5/11 کیلوگرم، در دهه 1980 به 5/12 کیلوگرم و در دهه 1990 هم به 4/14 کیلوگرم رسیده و بر اساس آخرین آمار منتشر شده در سال 2005، سرانه مصرف ماهی در دنیا حدود 4/16 کیلوگرم اعلام شده است...

بد نیست بدانید که هر چینی در طول یک سال به طور متوسط،

1/26 کیلوگرم ماهی می‌خورد و به همین علت کشور چین در صدر فهرست مصرف‌کنندگان ماهی در دنیا قرار گرفته است اما سرانه مصرف ماهی در ایران، 7 کیلوگرم است و استان‌های شمالی و جنوبی کشورمان که دسترسی بیشتری به این خوراک دریایی دارند، بزرگ‌ترین سهم مصرف ماهی را در کشور به خود اختصاص داده‌اند.

از این بحث‌ها که بگذریم، می‌رسیم به نحوه خرید، چگونگی نگهداری و پخت ماهی که این هفته به نکاتی ساده اما کلیدی در این مورد اشاره می‌کنیم:

1.پولک‌های ماهی تازه، کاملا به سطح بدنش چسبیده‌اند. ماهی‌هایی که پولکشان کم‌وبیش از روی پوست جدا شده‌اند، تازه نیستند.

2.بدن ماهی تازه تقریبا سفت است. یعنی وقتی شما آن را برمی‌دارید، در دستتان صاف قرار می‌گیرد و شل و افتاده نمی‌شود. به علاوه، اگر انگشتتان را روی پوست ماهی فشار دادید و آن قسمت از بدن ماهی به سادگی فرو رفت و سریع به حالت اولیه برنگشت، یعنی ماهی پیش روی شما، آنقدر هم که فروشنده تبلیغش را می‌کند، تازه نیست.

3.پوست ماهی تازه، لیز است. ماهی‌هایی که پوستشان حالت چسبندگی دارد و ترشحات لزج و چسبناکی روی بدنشان را پوشانده، چندان تازه نیستند.

4.ماهی تازه را می‌توان از روی آبشش‌هایش هم شناخت. آبشش ماهی تازه کاملا قرمز و کمی مرطوب و آبشش ماهی مانده، خاکستری رنگ و تقریبا خشک است.

5.یکی از ساده‌ترین راه‌های شناختن ماهی تازه، بوکردن آن است. ماهی تازه دریایی بوی آب و گیاهان دریایی می‌دهد و ماهی تازه پرورشی بویی شبیه بوی آب آکواریوم دارد. در حالی که بوی ماهی‌های مانده و فاسد، تند و ترش، شبیه گندیدگی است.

6.حتما ماهی باز را از مراکز معتبر و دارای مجوز کسب بخرید.

7.از خریدن ماهی‌هایی که در خارج از مغازه و درون یخدان‌های پر از یخ نگهداری می‌شوند، خودداری کنید. ماهی باید حتما داخل مغازه، درون یخچال و دور از تابش نور خورشید نگهداری شود.

8.به هیچ‌وجه از ماشین‌ها یا افراد دست‌فروش ماهی نخرید. معمولا این افراد بار ماهی مانده خود را در انتهای روز دوباره فریز می‌کنند و روزهای بعد به فروش می‌رسانند. حتما می‌دانید که چند بار یخ‌زدایی و دوباره فریز کردن مواد پروتئینی، باعث تخریب بافت پروتئین و از بین رفتن خواص آنها می‌شود. به علاوه، امکان فاسد شدن چنین ماهی‌هایی هم خیلی زیاد است.

9.اگر قصد خرید ماهی‌های بسته‌بندی را دارید، حتما به تاریخ صید، تاریخ بسته‌بندی، تاریخ انقضا، پروانه بهداشتی و مهر استاندارد آن توجه کنید. بهتر است که بیشتر از 2 ماه از تاریخ صید ماهی‌ منجمدی که قرار است بخرید، نگذشته باشد.

10.اگر در مناطق مرکزی، شمالی، شرقی یا غربی کشور زندگی می‌کنید، حتما ماهی‌های جنوب را منجمد خریداری کنید؛ چون امکان فساد ماهی تازه با انتقال آن در مسیرهای طولانی وجود دارد.

11.هنگام خرید ماهی دودی، ‌شکم آن را باز کنید و پس از اطمینان از نداشتن بوی ناخوشایند یا کپک‌زدگی، آن را بخرید.

12.اگر قرار است ماهی زنده بخرید، حواستان باشد که فروشنده ماهی‌های مرده را از داخل آب جدا نکند و به شما ندهد. ماهی زنده باید حداقل حدود 20 تا 30 ثانیه پس از خروج از آب، بدنش را تکان دهد.

13.ماهی تازه را به تعداد اعضای خانواده و به اندازه مصرف یک وعده خود بشویید و بسته‌بندی کنید تا مجبور نباشید چند بار آن را یخ‌زدایی کنید.

13.ماهی‌های منجمدی که پس از رسیدن به منزل کمی یخشان باز شده است، بدون شستشو از هم جدا کنید و داخل بسته‌‌های کوچک‌تر (به اندازه نیاز خانواده‌تان) بگذارید.

15.ماهی تازه را پس از شستشو داخل فریزر بگذارید و هنگام مصرف، فلس آن را جدا کنید. فلس ماهی منجمد بسیار ساده‌تر جدا می‌شود.

16.ماهی‌ها را پیش از بسته‌بندی و قرار دادن داخل فریزر، به قطعه‌های نازک تقسیم کنید تا به سرعت یخ بزنند و دچار فساد در مرکز بسته‌بندی نشوند.

17.ماهی تازه را می‌توان تا 24 ساعت داخل یخچال و تا 4 ماه در فریزر نگهداری کرد.

18.برای یخ‌زدایی ماهی و پیشگیری از متلاشی شدن بافت نرم بدنش، کافی است آن را حدود 18 ساعت پیش از مصرف از فریزر خارج کنید و داخل یخچال بگذارید. قرار دادن ماهی یخ‌زده داخل آب (برای یخ‌زدایی) باعث از بین رفتن خواص و طعم آن می‌شود. اگر قرار است از مایکروفر برای یخ‌زدایی ماهی استفاده کنید، حواستان به درجه حرارت یخ‌زدایی باشد، چون گوشت ماهی خیلی نرم است و امکان دارد در طی مراحل یخ‌زدایی با مایکروفر، حالت شلی و پختگی پیدا کند.

برگرفته از هفته نامه سلامت

[+] نوشته شده توسط رضا در شنبه 20 اسفند 1390برچسب:ماهی, در ساعت 20:11 | |
کاربردهای مختلف " مُردن " در فرهنگ ما.طنز

برو بمیر : برو گمشو !
بمیرم برایت : خیلی دلم برایت می سوزد !
می میرم برایت : عاشقتم !
می مردی ؟ : چرا کار را انجام ندادی ؟
... مردی ؟ : چرا جواب نمی دهی ؟
نمردیم و ... : بالاخره اتفاق افتاد !
مردیم تا ... : صبرمان تمام شد !
مرده : بی حال !
مردنی : نحیف و لاغر !
مردم : خسته شدم!
من بمیرم ؟ : راست می گی

[+] نوشته شده توسط رضا در چهار شنبه 17 اسفند 1390برچسب:طنز,مردن, در ساعت 11:47 | |
مسلمان شدن امنیه اسلمی

 داستان جالب زندگی مسلمان شدن امینه اسلمی

 

 

 امینه اسلمی، روزنامه نگار مسیحی متعصبی بود که در سال 1945 متولد شد و در 5 مارچ 2010 از دنیا رفت. در کنار تحصیل به تبلیغ مسیحیت اشتغال داشت و معتقد بود که اسلام دینی ساختگی و مسلمان‌ها افرادی عقب مانده هستند، اما یک اشتباه کامپیوتر دانشگاه، مسیر زندگی او را کاملا تغییر داد و به جایی رسید که رئیس جمعیت بین‌المللی زنان مسلمان بود و می‌گفت: «اسلام ضربان قلب من و خونی است که در رگ‌هایم جاری است، اسلام منبع انرژی من است و باعث شده زندگی من فوق‌العاده زیبا و با معنی شود، من بدون اسلام هیچ نیستم.» 

 اندکی در مورد مسلمان شدن وی: 

 داستان از آنجایی شروع شد که او هنگام ثبت نام و اخذ واحدهای ترم جدید توسط کامپیوتر یک واحد درسی برای او به اشتباه ثبت شد و او به دلیل مسافرت به اوکلاهاما با دو هفته تاخیر از موضوع مطلع شد و وقتی با نگرانی و ناراحتی به اداره آموزش دانشگاه مراجعه کرد فهمید که تنها راه باقی‌مانده شرکت در کلاسی است که غالب حاضران آن را مسلمانان عرب تشکیل می‌دهند. او در شرایط بسیار سختی قرار گرفته بود، از یک طرف از همراهی با عرب‌های مسلمان که آنها را به استهزاء «شتر سوار» می‌نامید به شدت نفرت داشت و از طرف دیگر در صورت انصراف از بورس تحصیلی محروم می‌شد. 

 دو شبانه‌روز با ناراحتی و اضطراب فکر کرد و در نهایت کلمات شمرده شوهرش توانست او را قانع کند: «شاید اراده خداوند تو را برای یک ماموریت برگزیده باشد، ‌برو و آنها را به مسیحیت دعوت کن!» و او با این انگیزه به دانشگاه برگشت. 

 او کار خود را از همان روزهای نخست شروع کرد و با هر بهانه‌ای به گفت‌وگو با دانشجویان مسلمان می‌پرداخت و از آنها می‌خواست که با تبعیت از مسیح خود را نجات دهند و برای آنها شرح می‌داد که چگونه مسیح خود را فدا کرده تا آنان را نجات دهد. وی می‌گوید: «آنها با احترام و ادب به حرف‌هایم گوش می‌دادند ولی به هیچ وجه در باره تغییر دین خود کوتاه نمی‌آمدند و تسلیم نمی‌شدند، برای همین راه دیگری به ذهنم رسید و تصمیم گرفتم از طریق کتاب‌های خودشان باطل بودن عقایدشان را ثابت کنم و از یکی از دوستانم خواستم تا یک نسخه قرآن و کتاب‌هایی اسلامی برایم تهیه کند، می‌خواستم به آنها نشان دهم که دینشان باطل است و پیامبرشان فرستاده خدا نیست.»  

 

 وی قرائت قرآن کریم را آغاز کرد و تمام آن را به همراه دو کتابی که دوستش داده بود، خواند و به مرور چنان در مطالعه غرق شد که در فاصله یک سال و نیم 15 کتاب اسلامی را مطالعه کرد ودوباره به قرائت کامل قرآن پرداخت و هر چیزی که به نظر می‌رسید بتواند بهانه‌ای برای ایراد و اشکال باشد، یادداشت می‌کرد اما به مرور دچار تردید و ابهام و پرسش‌های بیشتر می‌شد. بی‌آنکه بخواهد ذهنش با موضوعاتی درگیر شده بود که تصورشان را هم نمی‌کرد.  

  آرام آرام تغییراتی در رفتارش پیدا شد، بیشتر فکر می‌کرد و همیشه در حال مطالعه بود، به بارها نمی‌رفت و مشروبات الکلی را کنار گذاشته بود، گوشت خوک نمی‌خورد و سعی می‌کرد در مهمانی‌های مختلط شرکت نکند. این تغییرات طوری بود که شوهرش را به شک و تردید دچار کرد: «شوهرم فکر می‌کرد من با مرد دیگری رابطه دارم زیرا نمی‌توانست بپذیرد که این همه تغییر بدون آن رخ بدهد!» ولی در نهایت شوهرش امیدوار بود آشفتگی فکری همسرش بعد از مدتی پایان یابد. او درباره این مرحله می‌گوید: «خودم اصلا فکر نمی‌کردم با مطالعه اسلام اتفاق خاصی رخ بدهد و حتى سبک زندگی روزمره‌ام تغییر کند و در آن زمان حتى تصورش را هم نمی‌کردم که به زودی با بال‌هایی از آرامش قلبی و ایمان باطنی در آسمان سعادت اعتقاد اسلامی پرواز خواهم کرد.» 

 با وجود همه این تغییرات او همچنان کاملا مسیحی بود تا اینکه یک روز چند نفر مسلمان به سراغش آمدند: «در خانه را که باز کردم دیدم چند نفر مسلمان عرب روبه‌رویم ایستاده‌اند، گفتند: ما انتظار این را داشتیم که شما مسلمان شوید! گفتم: ولی من مسیحی هستم و هیچ تصمیمی برای تغییر دین خود ندارم! با این حال نشستیم به صحبت کردن و هر چه من سؤال کردم آنها با اطمینان و تسلط پاسخ دادند. به هیچ وجه حرف‌های عجیب من درباره قرآن را مسخره نکردند و از انتقادهای تند من به اسلام ناراحت و عصبانی نشدند. آنها می‌گفتند که معرفت، گمشده مؤمن است و سؤال یکی از راه‌های رسیدن به معرفت است. وقتی آنها رفتند احساس می‌کردم دارد در درونم چیزی رخ می‌دهد.»  

  بعد از آن، ارتباط او با مسلمان‌ها بیشتر شد و هر بار سؤالات جدیدی می‌پرسید و موضوعات تازه‌ای را مطرح می‌کرد تا روزی که در 21 می‌1977 در مقابل یک روحانی مسلمان این کلمات را بر زبان جاری کرد: «اشهد آن لا إله إلا‌الله و اشهد آن محمدا رسول‌الله.» 

 وقتی او علنا از مسلمان شدنش حرف زد و حجاب را انتخاب کرد موضوع طلاق هم به طور جدی مطرح شد. با این حال او آماده بود با وجود علاقه فراوانی که به همسرش داشت تنها زندگی کرده و خود را به حضور بچه‌هایش دلگرم کند. پسر و دخترش را بسیار دوست داشت و می‌دانست طبق قانون حق نگهداری بچه‌ها با اوست ولی وقتی در دادگاه حاضر شد قاضی برخلاف این حکم کرد و گفت به دلیل تغییر دین نمی‌تواند بچه‌ها را با خود داشته باشد و هنگامی که با اعتراض او مواجه شد به او بیست دقیقه فرصت داد تا تصمیم بگیرد و بین بچه‌هایش و دین جدید فقط یکی را انتخاب کند. 

  به یاد آیاتی افتاد که داستان امتحان حضرت ابراهیم(ع) را نقل می‌کند. از خود پرسید که تا چه اندازه در ایمان خود صادق بوده است و می‌دید که حالا نوبت اوست بچه‌های دلبندش را با دست خود به قربانگاه بندگی ببرد. می‌خواست فریاد بکشد، ضجه بزند و اشک بریزد اما سکوت کرده بود و در حالی که دندان‌هایش را روی هم فشار می‌داد، می‌کوشید تا هیچ نشانه‌ای از ضعف و ناتوانی بروز ندهد. این سخت‌ترین کابوسی بود که یک زن جوان می‌توانست با آن روبه‌رو شود؛ او که حتى برای یک روز نمی‌توانست از بچه‌هایش جدا شود باید آنها را برای همیشه رها می‌کرد. 

   میان بچه‌هایش و ایمان به خدا باید تصمیم می‌گرفت و این ایمانی بود که دو سال شبانه‌روز برایش زحمت کشیده بود و با کمال اطمینان و باور عقلی و قلبی به آن رسیده بود. قاضی از او جواب نهایی را خواست. او می‌گوید: «در آن لحظه با تمام وجود به خدای بزرگ رو کردم. در آن لحظه غیراز خدا هیچ کس را نداشتم و می‌دانستم جز او کسی نمی‌تواند از فرزندانم حمایت کند و تصمیم گرفته بودم که روزی در آینده به آنها نشان دهم که تنها راه سعادت راه خداوند است.» 

   او در باره این مرحله می‌گوید: «از دادگاه بیرون آمدم در حالی که می‌دانستم که زندگی بدون بچه‌هایم بی‌نهایت تلخ و دردآور است و هیچ‌کس نمی‌تواند حال مرا در آن لحظات درک کند، احساس می‌کردم از قلبم خون می‌ریزد هر چند که مطمئن بودم تصمیم درستی گرفته‌ام. هیچ چیز نمی‌توانست جز ذکر خدا آرامم کند. تنها و درمانده می‌رفتم و زیرلب آیه الکرسی را تلاوت می‌کردم و این آیه را با خود می‌خواندم که افمن اتّبع رضوان‌الله کمن باء بسخط من‌الله و ماواه جهنّم... آیا کسی که رضایت و خشنودی خداوند را برگزیند، همچون کسی است که خشم خدا را بخواهد و در جهنم جای گزیند؟»  

   او بعد از مسلمان شدن انسانی دیگر بود و با توجه به قابلیت‌های شخصی ویژه و تجربه‌اش در فعالیت‌های تبلیغی مسیحی توانست شعله هدایت اسلام را در جان عده زیادی در آمریکا و جهان روشن کند. حالا او به اطراف آمریکا می‌رفت و در ایالت‌های مختلف و شهرهای گوناگون به سخنرانی در باره اسلام می‌پرداخت و حرف‌هایش که از عمق جان او برمی‌خاست در مخاطبانش بسیار اثر می‌گذاشت اما در این حال او از خانواده‌اش غافل نبود.  

   به مناسبت‌های مختلف برایشان کارت تبریک می‌فرستاد و سعی می‌کرد طبق دستور اسلام به هر بهانه‌ای ارتباط خود را با آنها حفظ کند: «برای همه اعضای خانواده کارت تبریک می‌فرستادم و جملاتی حساب شده از آیات و احادیث را بدون آنکه منبعش را ذکر کنم برای آنها می‌نوشتم و سعی می‌کردم با زبانی لطیف جملاتی موثر انتخاب کنم.» 

  تلاش او بی‌نتیجه نمی‌ماند و بعد از مدتی اتفاقات باورنکردنی تازه‌ای شروع می‌شود و ابتدا مادربزرگش تمایل خود را برای مسلمان شدن اعلام می‌کند، بعد پدر و مادر و خواهرش. 

  ولی از همه اینها شیرین‌تر وقتی بود که چند سال بعد شوهرش به او تلفن زد و گفت که ترجیح می‌دهد دخترشان مثل مادرش باشد و اسلام را انتخاب کند و از او به خاطر همه اتفاقات گذشته پوزش خواست. امینه می‌گوید: «با همه چیزهایی که برایم روی داده بود او را بخشیدم زیرا من مزد خود را گرفته بودم و همه کسانی که مرا روزی با آن وضع طرد کرده بودند، خودشان به حقیقت رسیدند و بالاتر از همه بچه‌های عزیزم حالا در کنارم بودند.» 

  امینه که روزی به خاطر حجاب از کار خود اخراج شده بود حالا رئیس جمعیت بین‌المللی زنان مسلمان بود و دائم از این ایالت به آن ایالت و از این کشور به آن کشور می‌رفت و پروژه‌های جدید اجتماعی و دینی را افتتاح می‌کرد و برای مردم به سخنرانی می‌پرداخت و زنی که یک روز از همه طرد شده و جایی برای سکونت نداشت مورد توجه همه بود و از اطراف و اکناف با شوق و محبت به سویش می‌شتافتند و پای صحبت‌هایش می‌نشستند.  

   او در همین حال توانست با چند سال پیگیری و تلاش دولت آمریکا را متقاعد کند که تمبر رسمی تبریک عید فطر را به زبان عربی برای مسلمانان منتشر و در مراجع عمومی و رسمی استفاده کنند. زمانی که وی 2 سال پیش طی حادثه‌ای در سن 65 سالگی از دنیا رفت، راه‌اندازی چندین کار جدید از جمله مرکز مطالعات و پژوهش‌های زنان نومسلمان و فرهنگسرایی برای فرزندان آنها را شروع کرده بود. 

  با درود و سلام به روح پرفتوح ایشان ، امیدواریم که اسلام ما نیز اسلامی تحقیقی و یقینی باشد تا نفع دنیا و آخرت را برای ما و دیگران به دنبال داشته باشد

[+] نوشته شده توسط رضا در چهار شنبه 17 اسفند 1390برچسب:اسلام,مسلمان,امنیه اسلمی, در ساعت 11:36 | |
سخن بزرگان 6

 

اگر انسان ها در طول عمر خويش ميزان كاركرد مغزشان  يك ميليونيوم معده شان بود اكنون كره زمين تعريف ديگري داشت. انيشتين





 

[+] نوشته شده توسط رضا در دو شنبه 15 اسفند 1390برچسب:انیشتن,سخن بزرگان, در ساعت 19:19 | |
پرسش و پاسخ .طنز

پرسش : با توجه به اينکه يکي از دلائل اثبات دعوي، اقرار است آيا بنده مي توانم با استناد به اقرار شفاهي شوهرم مبني بر اينکه « خر بوده که به خواستگاري من آمده » او را تحويل باغ وحش بدهم؟

پاسخ: بله که مي توانيد؛ اتفاقا مسئولين باغ وحش هم از اينگونه خرها که بصورت داوطلبانه غذاي شيرها و کروکوديل ها مي شوند به شدت استقبال مي کنند!
-----------------------------------------------------------------------------------------
 پرسش :با توجه به اينکه مهريه همسر من حدود 500 ميليون تومان است ولي ديه او فکر کنم يه 90 ميليوني باشد لذا به نظر شما بهتر نيست که به جاي پرداخت مهريه اش با خودرو از روي او رد شوم و سپس ديه اش را بپردازم؟

پاسخ
: مسلم است که بهتر مي باشد فقط نبايد فراموش کنيد که گاهي عزرائيل هم از پس برخي زنان بر نمي آيد پس به نفعتان است پس از رد شدن از روي همسرتان، مجددا دنده عقب گرفته و چندبار رفت و برگشت از رويش رد شويد و جهت محکم کاري چندتا دستي و تيکاف هم روي جسدش بکشيد سپس با اورژانس تماس بگيريد!
 
 -----------------------------------------------------------------------------------------
پرسش :يکساعت پيش، عاقد از طريق اينترنت و چت روم، در حال جاري کردن صيغه عقد دائم من و پسر مورد علاقه ام که در شهر ديگري زندگي مي کند بود که درست در لحظه ايکه من مي خواستم جواب بله را بدهم بواسطه خرابي خطوط، ديسکانکت شدم. حالا تکليف صيغه نيمه کاره ما چيست؟

پاسخ
: شما فقط بايد برويد و دعا کنيد که در فاصله دي سي شدن تا کانکت مجددتان، هيچ دختري از دخترانيکه در اد ليست ياهوي پسر مورد علاقه تان حضور دارند، آن نشده و پيامي حاوي لفظ « بله » براي او نفرستند وگرنه عجالتا بايد باز هم سال ها صبر کنيد تا شايد دوباره تقي به توقي بخورد و يکنفر حاضر به ازدواج اينترنتي و آنلاين با شما گردد.
 ------------------------------------------------------------------------------------------
  پرسش :به موجب ماده 179 قانون مدني، شکار کردن موجب تملک است پس چرا آقاي قاضي، پسران پولداري که توسط من شکار شده اند را به تملک من در نمي آورد؟

پاسخ
: مقصود از شکار، استفاده از تير مخصوص کمان يا تير اسلحه مي باشد و استفاده از سلاح چشم و تير نگاه جهت شکار شامل اين ماده نمي شود. مضافا اينکه شکار شامل حيواني مي شود که ذاتا حيوان است نه انساني که با ديدن چشم و ابروي شما خر شده!
[+] نوشته شده توسط رضا در یک شنبه 14 اسفند 1390برچسب:طنز, در ساعت 17:14 | |
هدیه ی روز پدر

پسري پول هاي مچاله شدشو آروم گذاشت جلوي فروشنده و گفت:
براي روز پدر يک کمربند مي خوام..

فروشنده:چه جنسي باشه؟
پسر کوچولو:فرقي نمي کنه فقط دردش کم باشه...

[+] نوشته شده توسط رضا در چهار شنبه 10 اسفند 1390برچسب:, در ساعت 20:45 | |
هیچ تلاشی بی نتیجه نمی ماند
یك تكه یخ را كه تا دمای ۵۰ - درجه سانتی گراد سرد شده بردارید و به آن گرما بدهید ، ابتدا هیچ اتفاقی رخ نمی دهد . این همه انرژی گرمایی صرف می شود ولی هیچ نتیجه ی قابل رویتی مشاهده نمی شود . ناگهان ، در دمای صفر درجه ، یخ ذوب و به آب تبدیل می شود . كار را ادامه بدهید . باز هم انرژی فراوانی صرف می شود بدون آنكه تغییری مشاهده گردد . تا اینكه وقتی به حدود ۱۰۰ درجه سانی گراد می رسیم ، حباب و بخار ایجاد می شود !

و نتیجه ؟

این احتمال وجود دارد كه ما انرژی زیادی را صرف كاری كنیم ، مثلا صرف یك پروژه ، یك شغل وحتی یك قالب یخ و با این وجود به نظرمان برسد كه هیچ نتیجه ای نگرفته ایم . اما در حقیقت انرژی ما دور از چشممان در حال ایجاد دگرگونی بوده است . كار خود را ادامه دهید و مطمئن باشید كه دگرگونی از راه خواهد رسید .
این اصل را به خاطر بسپارید ، بی جهت دچار هراس نشوید و یاس را نیز به خود راه ندهید و بدانید كه : هیچ تلاشی ، بی نتیجه نمی ماند

با تشکر از آقای دکتر شفیعا و آقای دکتر سبزه پرور

[+] نوشته شده توسط رضا در چهار شنبه 10 اسفند 1390برچسب:داستان, در ساعت 20:41 | |
زندگی شیرین
اگر تمام این جملات در ذهنتان باقی نمی ماند ، دست کم بر روی یک یا دو جمله ی ان تمرکز کرده و در ذهنتان نگه دارید 
توصیه های مؤسسه ی آنتونی رابینز
 
یک- به مردم بیش از آنچه انتظار دارند بدهید و این کار را با شادمانی انجام دهید .
دو- با مرد یا زنی ازدواج کنید که عاشق صحبت کردن با او هستید. برای اینکه وقتی پیرتر می شوید، مهارت های مکالمه ای مثل دیگر مهارت ها خیلی مهم می شوند .
 سه- همه ی آنچه را که می شنوید باور نکنید، همه ی آنچه را که دارید خرج نکنید و یا همان قدر که می خواهید نخوابید .
 چهار- وقتی می گویید: دوستت دارم. منظورتان همین باشد .
 پنج- وقتی می گویید : متاسفم. به چشمان شخص مقابل نگاه کنید .
 شش- قبل از اینکه ازدواج کنید حداقل شش ماه نامزد باشید .
 هفت- به عشق در اولین نگاه باور داشته باشید .
 هشت- هیچ وقت به رؤیاهای کسی نخندید. مردمی که رؤیا ندارند هیچ چیز ندارند.
 نه- عمیقاً و با احساس عشق بورزید. ممکن است آسیب ببینید ولی این تنها راهی است که به طور کامل زندگی می کنید .
ده- در اختلافات منصفانه بجنگید و از کسی هم نام نبرید .
یازده- مردم را از طریق خویشاوندانشان داوری نکنید .
 دوازده- آرام صحبت کنید ولی سریع فکر کنید .
 سیزده- وقتی کسی از شما سوالی می پرسد که نمی خواهید پاسخ دهید، لبخندی بزنید و بگویید : چرا می خواهی این را بدانی؟
 چهارده- به خاطر داشته باشید که عشق بزرگ و موفقیت های بزرگ مستلزم ریسک های بزرگ هستند .
پانزده- وقتی کسی عطسه می کند به او بگویید : عافیت باشد .
 شانزده- وقتی چیزی را از دست می دهید، درس گرفتن از آن را از دست ندهید .
 هفده- این سه نکته را به یاد داشته باشید: احترام به خود، احترام به دیگران و مسئولیت همه کارهایتان را پذیرفتن.
 هجده- اجازه ندهید یک اختلاف کوچک به دوستی بزرگتان صدمه بزند .
 نوزده- وقتی متوجه می شوید که اشتباهی مرتکب شده اید، فوراً برای اصلاح آن اقدام کنید .
 بیست- وقتی تلفن را بر می دارید لبخند بزنید، کسی که تلفن کرده آن را در صدای شما می شنود .
 بیست و یک- زمانی را برای تنها بودن اختصاص دهید .
 یک دوست واقعی کسی است که دست شما را بگیرد و قلب شما را لمس کند .این پیام را پیش خود نگه ندارید

 

[+] نوشته شده توسط رضا در سه شنبه 9 اسفند 1390برچسب:سخن بزرگان,زندگی شیرین, در ساعت 13:20 | |
نگرش جدید به زندگی
حقیقتی کوچک برای آنانی که می خواهند زندگی خود را صد در صد بسازند. اگر
              A B C D E F G H I J K L M N O P Q R S T U V W X Y Z  برابر باشد با
1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26
 آیا برای خوشبختی و موفقییت تنها تلاش سخت كافیست؟
تلاش سخت (Hard work)
H+A+R+D+W+O+ R+K
8+1+18+4+23+ 15+18+11= 98 %
 آیا دانش صد در صد ما را به موفقییت می رساند؟
دانش (Knowledge)
K+N+O+W+L+E+ D+G+E  :    11+14+15+23+ 12+5+4+7+ 5=96 %
 عشق چگونه ؟
عشق (Love)
L+O+V+E        :     12+15+22+5=54 %
 خیلی از ما فکر می کردیم که اینها مهمترین باشند ، مگه نه ؟!
پس چه چیز 100 % را می سازد ؟؟؟
 پول (Money)
M+O+N+E+Y     :     13+15+14+5+25= 72 %
  اینها كافی نیستند ، پس برای رسیدن به اوج چه باید كرد؟!
نگرش (Attitude)
1+20+20+9+20+ 21+4+5=100 %
 آری اگر نگرشمان را به زندگی ، گروه و کارمان عوض کنیم زندگی 100%  خواهد شد نگرش ، همه چیز را عوض می کند نگاهت را تغییربده و چشمهایت را دوباره بشوی همه چیز عوض می شود.
[+] نوشته شده توسط رضا در دو شنبه 8 اسفند 1390برچسب:زندگی, در ساعت 15:34 | |
آخرین تصویر از این دنیا

 

[+] نوشته شده توسط رضا در شنبه 6 اسفند 1390برچسب:قبر, در ساعت 17:42 | |
حکایت اعتماد
مردی، اسب اصیل و بسیار زیبایی داشت که توجه هر بیننده‌ای را به خود جلب می‌کرد. همه آرزوی تملک آن را داشتند.
باديه‌نشین ثروتمندی پیشنهاد کرد که اسب را با دو شتر معاوضه کند، اما مرد موافقت نکرد.
حتی حاضر نبود اسب خود را با تمام شترهای مرد باديه‌نشین تعویض کند.
باد‌يه‌نشین با خود فکر کرد: حالا که او حاضر نیست اسب خود را با تمام دارایی من معاوضه کند، باید به فکر حیله‌ای باشم. روزی خود را به شکل یک گدا درآورد و در حالی که تظاهر به بیماری می‌کرد، در حاشیه‌ جاده‌ای دراز کشید.
او می‌دانست که مرد با اسب خود از آنجا عبور می‌کند. همین اتفاق هم افتاد...
مرد با دیدن آن گدای رنجور، سرشار از همدردی، از اسب خود پیاده شد به طرف مرد بیمار و فقیر رفت و پیشنهاد کرد که او را نزدیک پزشک ببرد. مرد گدا ناله‌کنان جواب داد: من فقیرتر از آن هستم که بتوانم راه بروم. روزهاست که چیزی نخورده‌ام و نمی‌توانم از جا بلند شوم. دیگر قدرت ندارم. مرد به او کمک کرد که سوار اسب شود. به محض اینکه مرد گدا روی زین نشست، پاهای خود را به پهلوهای اسب زد و به سرعت دور شد. مرد متوجه شد که گول باديه‌نشین را خورده است. فریاد زد: صبر کن! می‌خواهم چیزی به تو بگویم. باديه‌نشین که کنجکاو شده بود، کمی دورتر ایستاد. مرد گفت: تو اسب مرا دزديدی. دیگر کاری از دست من برنمی‌آید، اما فقط کمی وجدان داشته باش و یک خواهش مرا برآورده کن.
"برای هیچ‌کس تعريف نکن که چگونه مرا گول زدي..."
باديه‌نشین تمسخرکنان فریاد زد: چرا باید این کار را انجام دهم؟!
مرد گفت: چون ممکن است، زمانی بیمار درمانده‌ای کنار جاده‌ای افتاده باشد. اگر همه این جریان را بشنوند، دیگر کسي به او کمک نخواهد کرد.
باديه‌نشین شرمنده شد. بازگشت و بدون اینکه حرفی بزند ، اسب اصیل را به صاحب واقعی آن پس داد...
برگرفته از کتاب بال‌هايي براي پرواز (نوشته: نوربرت لايتنر).با تشکر از جناب آقای نوروزی و آقای دکتر سبزه پرور
[+] نوشته شده توسط رضا در شنبه 6 اسفند 1390برچسب:دزد,حکایت,گدا, در ساعت 17:15 | |
لینک تقویم ایرانی

لینک تقویم رومیزی ایرانی- هجری خورشیدی

http://www.taghvim.com/

[+] نوشته شده توسط رضا در پنج شنبه 4 اسفند 1390برچسب:تقویم,خورشیدی,شمسی,قمری, در ساعت 13:25 | |
Punctuation

An English professor wrote the words

"A woman without her man is nothing"
on the chalkboard and asked his students to punctuate it correctly.
All of the males in the class wrote
"A woman, without her man, is nothing
 All the females in the class wrote
"A woman: without her, man is nothing 
 Punctuation is powerful

Punctuation=نقطه گذاری

[+] نوشته شده توسط رضا در پنج شنبه 4 اسفند 1390برچسب:Punctuation, در ساعت 13:7 | |

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
آرشيو
تير 1394
شهريور 1393
مرداد 1393
تير 1393
خرداد 1393
ارديبهشت 1393
فروردين 1393
بهمن 1392
دی 1392
آذر 1392
مهر 1392
شهريور 1392
مرداد 1392
خرداد 1392
ارديبهشت 1392
فروردين 1392
اسفند 1391
بهمن 1391
دی 1391
آذر 1391
آبان 1391
مهر 1391
شهريور 1391
مرداد 1391
تير 1391
خرداد 1391
ارديبهشت 1391
فروردين 1391
اسفند 1390
بهمن 1390
دی 1390
آذر 1390
آبان 1390
مهر 1390
آمار
روز بخير كاربر مهمان!
آمار بازديدها:
افراد آنلاين:
تعداد بازديدها:

مدير سایت :
رضا
لينكستان
کیت اگزوز
زنون قوی
چراغ لیزری دوچرخه

فال حافظ

قالب های نازترین

جوک و اس ام اس

زیباترین سایت ایرانی

جدید ترین سایت عکس

نازترین عکسهای ایرانی

بهترین سرویس وبلاگ دهی

وبلاگ دهی LoxBlog.Com


لينكدوني

کیت اگزوز ریموت دار برقی
ارسال هوایی بار از چین
خرید از علی اکسپرس
قیمت پرده اسکرین
تشک طبی فنری
کاشی سازی

آرشيو پيوندهاي روزانه


CopyRight| 2009 , heidari.LoxBlog.com , All Rights Reserved
Powered By Blogfa | Template By: LoxBlog.Com